عشق ممنوعه جديدترين آهنك ها_كليپ_ عكس_SMS |
|||
سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 23:54 :: نويسنده : نیما تهرانی
رفتي و مرا با دلتنگي هايم تنها گذاشتي !
رفتي در فصلي که تنها اميدم خدا بود و ترانه و تو که دستهايت سايه باني بود بر بي کسي هاي من ... تو که گمان مي کردم از تبار آسماني و دلتنگي هايم را در مي يابي تو که گمان مي کردم ساده اي و سادگي ام را باور داري و افسوس که حتي نمي خواستي هم قسم باشي ... افسوس رفتي .. . ساده ، ساده مثل دلتنگي هاي من و حتي ساده مثل سادگي هايم ! من ماندم و يک عمر خاطره و حتي باور نکردم اين بريدن را کاش کمي از آنچه که در باورم بودي ، در باورت خانه داشتم ! کاش مي فهميدي صداقتي را که در حرفم بود و در نگاهت نبود کاش مي فهميدي بي تو صدا تاب نمي آورد ... رفتي و......... گريه هايم را نديدي و حتي نفهميدي من تنها کسي بودم که .... قصه به پايان رسيد و من هنوز در اين خيالم که چرا به تو دل بستم و چرا تو به اين سادگي از من دل بريدي ؟!! که چرا تو از راه رسيدي و بانوي تک تک اين ترانه ها شدي ؟!! ترانه ها يي که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط و فقط مال تو بود که سادگي ام را باور نکردي !
گناهت را مي بخشم ! مي بخشمت که از من دل بريدي و حتي نديدي که بي تو چه بر سر اين ترانه ها
مي آيد !
نديدي اشک هايي را که قطره قطره اش قصه ي من بود و بغضي که از هرچه بود از شادي نبود ! بغضي که به دست تو شکست و چشماني که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتي به اين اشکها اعتنا نکردي ! اعتنا نکردي به حرمت ترانه ها يي که تنها سهم من از چشمانت بود ! به حرمت آن شاخه ي گل سرخ که لاي دفتر ترانه هايم خشک شد ! به حرمت قدمهايي که با هم در آن کوچه ي هميشگي زديم ! به حرمت بوسه هايمان ! نه ! تو حتي به التماس هايم هم اعتنا نکردي !
قصه به پايان رسيد و من همچنان در خيال چشمان سياه تو ام که ساده فريبم داد ! قصه به پايان رسيد و من هنوز بي عشق تو از تمام رويا ها دلگيرم ! نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |